• وبلاگ : عشق من
  • يادداشت : سيگار
  • نظرات : 0 خصوصي ، 8 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + ............... 


    ميميرم برات
    نمي دونستي ميميرم بي تو بدون چشمات
    رفتي از برم
    تو مي دونستي كه دلم مسته به ساز صدات
    اروزمه كه نمي دونستي
    كه من ميميرم برات
    نمي خوام بياي

    نمي خوام بياي ميون تاريكي من تو حروم بشي
    نمي خوام ازت
    نمي خوام مثه يه شمع تو بسوزيو
    برام تموم بشي
    برو تا بزرگي
    مي خوام كه فقط ارزوم بشي
    ........ميميرم برات
    ‌ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ


    + ............... 


    من اگه كسيو داشتم
    ديگه در به در نبودم
    با غـم غربت و اندوه ديگه
    همسفر نبودم
    اگه زخـم نخورده بودم توي اين حصار پر درد با غمت سر نمي كردم

    كولي شب زده بودم پشت گريه
    صدات كردم
    از پس اينه اشك تا هميشه نگات كردم
    بعد عشق معناي مرگه
    برزخ پايئزو برگه
    قصه عشق و حقيقت
    قصه گل و تگرگه
    اخه دردم درد تو بود
    درد دور از من و مـا بود
    شكل تنهايي غربت سرنوشت ادم ها بود

    با چشات دنيا رو ديدم
    حتي من فردارو ديدم
    توي قلب قطره بودم
    با تو من دريــا رو ديدم
    اخه دردم درد تو بود
    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    + ............... 


    از تو بايد مي گذشتم
    ولي افسوس نتونستم
    تو عروسك بودي من
    اخر قصه دونستم
    تو وجود خالي تو جز دروغ هيچي نديدم

    كاش مي شد به اين حقيقت پيش از اين
    حقيقتاز اين ها مي رسيدم
    سو ختم و ساختم هر چي داشتم به پات باختم
    كاش تو رو روز اول مثل امروز مي شناختم
    اخرعشق يعني: شكسته عاشقانه سر سپردن
    دل سپردن يه ســـراب

    + ............... 

    عمريست كتاب عشق ما نقطه چين است
    بنويس كه از ظاهر امر
    امـر بر اين است
    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    + ............... 

    اي عاشق در انتظار چه نشستي
    در انتظار بادهاي پائيزي
    باران هاي بهاري
    برگ هاي زرد يا شكوفه هاي ارغواني
    ...........در انتظار كدامي
    انتظار بيهودست
    پنجره را باز كن جدار را بشكن
    غبار را بشوي
    ...........و خاطره ها به خاطره ها بسپــار
    تا پايان پايان ها مانده است
    اين است زندگي
    اين است روزگار
    + ............... 


    با همه لحن خوش اوائيم
    در به در كوچه تنهاييم
    اي دو سه تا كوچه زما دورتر
    نغمه تو از همه پر شور تر
    كــاش كه اين فاصله را كم كني
    محنت اين قافله را كم كني
    كــــاش كه همسايه ما مي شدي
    مايه اسايش ما مي شدي
    هر كه به ديدار تو نايل شود يكشبه حلال مسائل شود

    دوش مرا حال خوشي دست داد
    سينه ما را عطشي دست داد
    نام تو بردم لــبم اتش گرفت
    شعله به دامان سياوش گرفت
    نــام تو ارامه جان من است
    نامه تو خط امان من است
    اي نگهت خواست گه افتاب
    بر منه ظلمت زده يك شب بتاب
    پرده بر انداز زه چشم ترم
    تا بتوانم به رخت بنگرم
    اي نفست يارو مدد كار ما
    كي و كــجا وعده ديدار ما
    اقاســي

    + ............... 

    امدي صداتو قربون اين همه وفاتو قربون
    ميدوني كه جات تو قلب ياره
    پيش تو دلم بهار عاشق روزگاره
    امــا روزگار وفا نداره
    باز امدي تو شعر من درد دلم تازه شده
    شهر غريب و بي صدا از تو پر اوازه شده
    گذشتم و زدي رقــم هميشه تاريكي و غــم
    من كه هنوز عشق تورو به عشق دنيا نمي دم
    با تو مي خوام يكي بشم
    خون تو رنگ خون من
    قلب تو شكل قلب من
    روح تو اشيونمه
    نبض مني كه مي زني
    به زندگيم اشاره كن
    سايتو از سرم نگير
    سايمو پر ستاره كن
    ستار
    + شهروز 

    از غــــم عشق چه مي بايد كرد
    به دمي ديداري ميتوان راضي شد
    به تمناي نگـاهي مي توان تشنه جانبازي شد
    مي توان دل خوش كرد به كلامي كه شنيد
    از دو خط نامه سرد مي توان داغ شدو شعله كشيد
    از جهنم گذري كردو گذشت به گذرگاه رسيد به گذرگاه تباهي به جنون
    وز عطش فرياد زد فرياد
    قميشي