می خواستم بروم تا انتهای عدم ، می خواستم نیست شوم ، گم شوم.قلب شیشه ای غرورم افتاد و شکست . حتی آهی نکشیدم چون زندگی را با حضور ت دوست دارم . تو را قسم می دهم به شبنم های شفاف ، به صداقت یاس ، تو را قسم می دهم به پاکی و محبت که بمانی
تو را قسم می دهم به آب و آیینه که بمانی ... همه رفتند ، تو بمان ...
اگه نظر ندی اخر بی معرفتیه( ) |
سیگار با اینکه میدونه آخرش زیر پا له میشه بازم تا آخر بات میسوزه.
اگه نظر ندی اخر بی معرفتیه( ) |
آمد اما در نگاهش آن همه رویا نبود
چشم خوابش چون گذشته عرصه دریا نبود
قصه ها میگفت هر چند از دلم دلگیر بود
یک بوسه خواستم اما دلش با ما نبود
خواهشش کردم که امشب را بمان در خانه ام
گفتم اما چون گذشته عاشق و بر نا بنود
در میان تیرگی از کلبه من دور شد
رفت جانم با دلش هر چند بی پروا نبود
روزگار ی یاد دارم دلبری جانانه بود
جان ربود از جان من اکنون که او اینجا نبود
من دلی میخواستم تا با دلش راهی شود
او دلش در عاشقی هر چند پا بر جا نبود
اگه نظر ندی اخر بی معرفتیه( ) |
به یکی بوسه لبم بوی لبت میگیرد تا ابد مستم از ان ولب خود می بویم
اگه نظر ندی اخر بی معرفتیه( ) |
اخرین بار که اورا دیدم گردنبند صلیبی به او هدیه کردم گفت:من که دوستت ندارم
پس چرا به من هدیه می دهی!؟ گفتم:بر سر هر گوری صلیبی می نهند
این صلیب را بر گردنت بالای قلبت بیاویز زیرا انجا گورستان عشق من است
اگه نظر ندی اخر بی معرفتیه( ) |
رفتی و گفتی که تنها میشوی
گفتمت هر لحظه یادت با من است
گفتی از خاطر ببر، یادم مکن
گفتمت آیین من، دل بستن است
گفتی از دل بر بکن سودای من
گفتمت دل بی تو با من دشمن است
شادمان گفتی خداحافظ تو را
گفتمت این لحظه ی جان کندن است
رفتی اما بی تو تنها نیستم
آفرین بر غم که هر دم با من است
اگه نظر ندی اخر بی معرفتیه( ) |
اگه نظر ندی اخر بی معرفتیه( ) |